اسراف...
چون اسراف همواره با نوعى زیادهروى و گاه کوتاهى ملازم و در همه مصادیق آن به نحوى سرپیچى از فرمانهاى الهى نمایان است، با فساد ارتباط مستقیم دارد (شعراء/26، 151ـ152)، زیرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امرى، موجب فساد در آن مىشود، بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و داراییهاى گوناگون انسان است، با سُرفه (کِرمى که درختان را مىخورد و از درون مىپوساند) همریشه دانستهاند، افزون بر این، بررسى موارد کاربرد اسراف در قرآن نشان مىدهد که بین آن و دیگر مفاهیم فراگیر و کلیدى، در محدوده ضد ارزشها چون کفر، ظلم، فسق و... ارتباط عمیق مفهومى و پیوند گسترده مصداقى برقرار است.
مفهوم تبذیر و مشتقاتش در ارتباط نزدیک معنایى با اسراف است. این واژه و مشتقاتش که سه بار و در دو آیه متوالى آمده(اسراء/17، 26ـ27) در لغت به معناى تباه ساختن اموال است که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانى نامساعد و به روشى نادرست به استعاره گرفته شده و همیشه با نوعى پاشیدگى، بىنظمى و بىبرنامگى همراه است. اسراف و تبذیر بهرغم ارتباط نزدیک، تفاوتهایى نیز با همدارند:
1. اسراف، مفهومى فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى و...) مىشود امّا تبذیر، بیشتر در امور مالى و اقتصادى، و به ندرت در موارد دیگر بهکار مىرود; مثلا روایتى در مقام توصیه به پذیرش ولایت على(علیه السلام) از تبذیر در این امر، نهىمىکند.
2. اسراف، گاه بر زیادهروى در انجام دادن عملى مباح، اطلاق مىشود; مانند زیادهروى در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد; مانند دور ریختن مواد غذایى که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست، بنابراین، مصادیق آن را مىتوان از دو نوعِ کمّى و کیفى دانست; امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفى و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مىیابد; مثلا به شخصى انفاق کند تا با آن، حرامى را مرتکب شود، پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچ گاه براى بیان زیادهروى در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است، بر همین اساس، امام صادق(علیه السلام)تبذیر را جزئى از اسراف دانسته و اسراف بر وجه تبذیر از اسرافهاى دیگر زشتتر شمرده شده است.
چقدر شبیه به وبلاگ آیه گرافی کار میکنید؟
http://ayegraphy.blog.ir
برای شماست آیه گرافی؟
چرا لینکش نمیکنید؟